اقتصاد ایران به دلیل انباشت مشکلات ساختاری و سوء مدیریت در دوره های مختلف،در حال حاضر وضعیت خوبی ندارد. در گفت وگویی که با وزیر اقتصاد داشتم و در شماره 216 هفته نامه تجارت فردا انعکاس یافته، اشاره کردم که در حال حاضر صندوقهای بازنشستگی و بانکها بمبهای عمل نکرده اقتصاد ایران هستند که متأسفانه با وجود تلاشهای زیادی که در این دولت صورت گرفته،هم چنان لاینحل باقی مانده اند و به احتمال زیاد در آینده برای کشور مشکل ایجاد خواهند کرد.
البته فهرست تهدیدهای اقتصادایران،خیلی بیشتر از وضعیت نگرانکننده نظامبانکی و صندوقهای بازنشستگی است.خشکسالی،بحرانهای زیستمحیطی و بیکاری مسائل بزرگی هستند که ظرفیت بحرانسازی اجتماعی دارند. اما به نظر من نمیشود تنها از دولت انتظار حل و فصل این مسائل را داشت.
در این میان عدهای، اصلاح ذهنیت مجموعه حاکمیت را مقدم بر اصلاحات اقتصادی میدانند اما برخی دیگر معتقدند تعدد و فشار مشکلات اقتصادی، فرصتی برای ذهنیتسازی حاکمیت باقی نمیگذارد. با این حال هر دو طیف در اینکه باید درباره حل مشکلات اقتصادی باید اجماع ایجاد کرد اشتراک نظر دارند.
حل و فصل مسائل هستهای را مثال خوبی برای حل مسائل اقتصادی میدانم و معتقدم همانطور که برجام،تجربه ای بی نظیر در گفت وگوی ما با قدرت های جهانی بود و ما را به نتیجه مطلوب رساند،باید خیلی جدی درباره مسائل داخلی هم گفت وگو کنیم.
همین طور معتقدم تجربه نظام ما درباره مسأله نقدینگی و اثر آن بر تورم،مثال بسیار خوبی است از این که اصلاحات اقتصادی در ایران به نتیجه نمیرسد مگر این که اجماع کامل درباره آن صورت گیرد.
در گفت وگو با دکتر طیب نیا اشاره کردم که سالهای طولانی در کشور ما درباره حل تورم راههای مختلفی پیشنهاد میشد اما پس از اوج گیری تورم در دولت قبل، در نهایت، همه پذیرفتند که حل این مشکل چند راه حل مختلف ندارد و تنها یک راه حل دارد. این بود که مجموعه نظام به این باور رسید که باید بانک مرکزی مستقلی داشته باشیم و دولت به منابع بانک مرکزی دست درازی نکند. از دکتر طیب نیا پرسیدم چقدر اهمیت دارد که قبل از اصلاحات اقتصادی، اجماع ایجاد کنیم؟
ایشان گفتند: "کاهش تورم مثال بسیار خوبی است که اشاره کردید. وقتی در همه ارکان نظام این مسأله جا افتاد که تورم به عنوان یک مشکل جدی، کشور را تهدید میکند، همه برای حل و فصل آن، توافق کردند."
نتیجه این که در کشور ما ظرفیت حل وفصل مسائل بزرگ وجود دارد اما بستر گفت وگو فراهم نیست. چقدر خوب میشد اگر همه جریانهای سیاسی در کشور،حول پنج معضل بزرگ اقتصادی که ظرفیت بحرانسازی اجتماعی دارد،اجماع میکردند.
کاش جریانهای سیاسی، به عمق مشکلاتی نظیر بیکاری، نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی،بحرانهای زیست محیطی و سرمایهگذاری پی میبردند و رقابتها و تخریبهای سیاسی را به این زمینها نمیکشاندند.
تجربه هند در حل وفصل مسائل اقتصادی مثال خوبی از رفتارهای همدلانه جناحهای سیاسی است که باید مورد توجه کنشگران سیاسی و اقتصادی در ایران قرار گیرد.
حزب کنگره ملی در هند اصلاحات ساختاری را در هند کلید زد. با اصلاحاتی که در این کشور آغاز شد، برخی نارضایتیها هم پیش آمد. اما این نارضایتیها کوتاهمدت بود. اما اکنون داریم آثار این اصلاحات را در اقتصاد هند به وضوح میبینیم. مشکلات اقتصادی هند با انجام اصلاحاتی که بعضا درد آور بود، در نهایت حل شد و اکنون هند به کشوری پیشرو در اقتصاد جهانی تبدیل شدهاست. البته حزب کنگره در انتخابات، به رقیب خود باخت و دولت را به حزب رقیب واگذار کرد. اما در میانمدت این مساله به نفع هند بود.
دکتر طیب نیا میگوید" در سفری که به این کشور داشتم با مسئولان حزب جدید و از جمله نخستوزیرشان که صحبت میکردم آنها میگفتند حتما اصلاحات را ادامه خواهند داد. حتی اگر آنها هم انتخابات ریاست جمهوری را به حزب رقیب خود واگذار کنند." همه باید امیدوار باشیم چنین عزم و اراده و درک صحیحی در کشور ما هم شکل بگیرد. چون منافع ملی و سرنوشت کشور قطعا مهمتر از منافع یک حزب و جریان سیاسی و برنده شدن در انتخابات است. به قول دکتر طیب نیا، اصلاحات اقتصادی هزینه دارد و بسیار دشوار است. مانند داروی تلخی که به بیمار میدهید یا تزریق آمپولی که درد دارد. بیمار از دارو خوشنود نمیشود. اما برای بهبود باید تلخی و درد را تحمل کند.